هنر و آموزش علوم اجتماعی
کد مقاله : 1109-NCSSE6 (R1)
نویسندگان
نساء حسین‌زاده *
آموزش و پرورش
چکیده مقاله
هدف این پژوهش، تبیین نقش محوری هنر در ارتقای کیفیت آموزش علوم اجتماعی و تبدیل آن به تجربه‌ای معنادار و اثرگذار است. این تحقیق با رویکرد کیفی و روش تحلیلی-توصیفی انجام شد و داده‌ها از طریق مطالعه اسنادی و کتابخانه‌ای گردآوری شدند. جامعه آماری شامل کلیه منابع معتبر فارسی و انگلیسی در حوزه هنر و علوم اجتماعی بود که با روش نمونه‌گیری هدفمند انتخاب شدند. یافته‌ها نشان داد که تلفیق هنر با آموزش علوم اجتماعی از طریق پنج نقش اصلی عمل می‌کند: ۱) ابزار یادگیری مفهومی و تجربی ۲) تقویت تفکر انتقادی ۳) پرورش همدلی و آگاهی اجتماعی ۴) افزایش ماندگاری یادگیری ۵) روش تحقیق کیفی برای درک لایه‌های پنهان پدیده‌های اجتماعی. نتایج نشان می‌دهد که هنر می‌تواند شکاف بین نظریه و تجربه زیسته را پر کرده و درک پدیده‌های اجتماعی را عمیق‌تر سازد. همچنین، استفاده از هنر موجب افزایش مشارکت دانش‌آموزان و تقویت مهارت‌های تفکر انتقادی و خلاقیت می‌شود. این پژوهش نتیجه می‌گیرد که بازطراحی برنامه‌های درسی با رویکرد هنرمحور، یک ضرورت تربیتی و اجتماعی است و پیشنهاد می‌کند با طراحی واحدهای درسی تلفیقی، آموزش معلمان و استفاده از روش‌های ارزشیابی خلاق، زمینه برای تحول در آموزش علوم اجتماعی فراهم شود.
کلیدواژه ها
آموزش علوم اجتماعی، هنر در آموزش، برنامه درسی تلفیقی، تفکر انتقادی، آموزش میان‌رشته‌ای
وضعیت: پذیرفته شده برای ارسال فایل های ارائه پوستر